ذهن چیزی نیست


ذهن چیزی نیست جز آنچه که تاکنون جمع آوری کرده‌ای. 
ذهن تمام آن چیزی است که در درون خودت داری. 
وجود واقعی تو ورای ذهن است. 
وجود واقعی تو ورای "داشتن" قرار دارد. تو در بیرون چیزهایی را گردآوری کرده‌ای و در درون افکار را گردآورده‌ای، هردو در بعد "داشتن" هستند.
وقتی که دیگر به چیزها وابسته نباشی و دیگر به افکار هم وابسته نباشی، ناگهان آسمان باز را خواهی دید. 
این تنها چیزی است که ارزش داشتن را دارد و تنها چیزی که واقعا می‌توانی داشته باشی.

چکونه وارد لحظه ی حال شویم ؟

چکونه وارد لحظه ی حال شویم ؟
برای ورود به لحظه ی حال کافیست که توجه مان را کاملا به کاری که در حال انجام دادنش هستیم متمرکز کنیم. مهم نیست که چه کاری انجام می دهیم، بلکه توجه کامل از أهمیت فراوان برخوردار است. مثلا اکر مشغول ظرف شستن هستید توجه تان را کاملا روی حس کرمی یا سردی اب ، بوی مایع ظرفشویی ، یا تمیز شستن ظرف ها و صدای اب و... متمرکز کنید.
اکر در حال رانندکی هستید ، کاملا به نحوه ی رانندکی و علائم هشدار توجه کرده و اکاه باشید. 
اکر در طبیعت هستید ، کاملا به اطراف تان توجه کنید پرواز پرنده ها، وزش نسیم، تکان خوردن برگ ها، حرکت ابرها، احساس گرمای خورشید بر روی پوست تان و گوش کردن به صداهای اطراف، همه اینها می توانند شما را وارد لحظه ی حال کنند. 
انوقت شما از موقعیتی که در ان قرار دارید کاملا استفاده خواهید کرد و لذت خواهید برد. 
در ابتدا ممکن است متمرکز کردن اگاهی کمی دشوار به نظر بیاید ولی با تمرین و تکرار مطمئنا از عهده ی ان بر خواهید امد. گسستن افکار زنجیروار ذهن از طریق تمرکز اگاهی و ورود به لحظه ی حال، جنگ میان نور و ظلمت نیست، چرا که نور متضاد ظلمت است و جایی که نور باشد ظلمت از میان می رود. 
اتاق بسیار تاریکی را در نظر بکیرید که با روشن کردن شعله ی کوچکی، تاریکی ان در هم می شکند. 
شما با تمرکز اگاهی تان به موقعیتی که در ان قرار دارید بین افکار زنجیروار ذهن نور می تابانید و فاصله ایجاد می کنید. در ابتدای تمرین، تمرکز اگاهی تنها بصورت جرقه ای است و فاصله ی ایجاد شده بین افکار بسیار کم می باشد. 
ولی مطمئن باشید در اثر تمرین و تکرار روزانه این فاصله بیشتر و بیشتر خواهد شد...

برای داشتن


برای داشتن یک روز و یک هفته ی پر انرژی، باید بتونی همیشه شاد باشی و روحیه عالی داشته باشی.

یادت باشه شادزیستن یه مهارته. باید تکنیک هاش رو یاد بگیری و اونقدر تمرین کنی تا این مهارت فوق العاده ارزشمند رو یاد بگیری و برات به صورت یک عادت در بیاد.

1- تمرین کن که هیچ وقت شادمانی خودت رو به کسی، چیزی یا اتفاقی وابسته نکنی. منتظر نباش با همسر دلخواهت ازدواج کنی، یه شغل خوب پیدا کنی یا سفر مورد علاقه ات جور بشه تا شاد باشی. اونایی که شادمانی شون رو وابسته به یک رویداد خاص می کنن، همیشه دلیلی برای شاد نبودن پیدا می کنن.

2- تمرین کن به داشته هات فکر کنی. هرگز روی نداشته ها و کمبودهای زندگی ات تمرکز نکن. فهرستی از داشته های خودت تهیه کن، هر روز مرورشون کن و سعی کن چند مورد به اونها اضافه کنی. داشته های تو می تونه یه دوست خوب، فرصت جوانی، میل به مطالعه، سلامتی و یه مادر مهربون باشه.

3- تمرین کن توی لحظه ی حال زندگی کنی. باور کن گذشته تموم شده و آینده هنوز نیومده، به جای اینکه غصه و افسوس دیروز رو بخوری و نگران فردا باشی، از امروزت استفاده کن. از همین امروزت لذت ببر و قدردان همین لحظه ات باش.

4- تمرین کن خودت رو با دیگران مقایسه نکنی. اصلاً مهم نیست دیگران چه درآمدی و چه خونه و زندگی و موقعیت اجتماعی دارن و همسرشون کیه. یادت باشه تا زمانی که نگاهت توی مادیات به بالاتر از خودت باشه ، نمیتونی شاد باشی و از زندگی ات لذت ببری.

هیچ چیز

هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که تا ابد غیرقابل تغییر باشد. لحظات خوشی و ناخوشی میآیند و میروند.

نباید به لحظات خوشی وابسته، و در لحظات ناخوشی خود را اسیر کنیم، در هر صورت چه بخواهیم چه نخواهیم میگذرد.
زندگی مانند رودخانه جاری است،  پیچ و خم میخورد ،  اما همچنان به مسیر خود به سمت دریا پیش میرود!

شبیه همدیگریم!

در بدترین ما آنقدر خوبی هست و در بهترین ما آنقدر بدی هست که هیچ یک از مارا شایسته نیست از دیگران عیبجویی کنیم .زندگی به من یاد داد اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی کنم، دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد ..تا به من ثابت کند در تاریکی همه ما شبیه همدیگریم!